سارا و باربی داستان کوتاه
خواهرم گیر داده بود که" من عروسک سارا میخوام"و برهمه مسجل شده بود که برای این ته تغاری 5 ساله ،این عروسک خریده خواهدشد.
به هر حال به یک هفته نکشید که پای عروسک سارا به خانه ما باز شد.
تب کنجکاویم بالا گرفته بود که خواهرم بین عروسکهای باربی و سارا کدام را ترجیح داده، برای همین یواشکی سرکی به داخل اتاقش کشیدم.
دیدم درحالیکه باربی دستش هست میگوید:" سارا، زمین ها را دستمال بکش ،بعد ظرفا رو بشور."!!
کلمات کلیدی :